رهروان زینبی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

​گفتگویی با سر برادر

08 آبان 1395 توسط زهرا جهش

 

بی تو ، غمرنگ غروبی

سر دروازه ی آن شهر رسیدم

همه تن چشم شدم ، خیره به دنبال تو می گشتم و دیدم

شهر در جشن و سرور ، خلق با دیده ی کور

مغزها مست غرور ،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم .

بودم آن شیفته ی روی تو ، هر دم بشنودم

که همان کوفی بدکین و بدآیین ، سخنی زشت بگوید ،

اسرا خارجی اند !

خبر از ارزش اسلام ندارند !

در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید

و رویید در این قلب پر از سوز و گدازم گل امید

که شاید رخ نیکوت توان دید

اشک در چشم من و جمله یتیمان تو غلطید

آه از حادثه ها ، یاد از خاطره ها

…

محمد دشتی

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: حضرت زینب سلام الله علیها لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رهروان زینبی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بیت علیهم السلام
  • حضرت زینب سلام الله علیها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس